روانشناسی سرمایه اجتماعی
قسمت اول
در یکی از تعطیلات نوروزی با همسرم فهیمه در بانکوک برای غذا خوردن به رستوران رفته بودیم. در میان همهمهی موجود، شنیدن صدای کسانی که به زبان مادریتان صحبت میکنند، همیشه جلب توجه کننده است. متوجه میشوم سه نفری که در میز کناری ما حضور دارند، ایرانی هستند. با آنها خوش و بش میکنیم. ساکن آلمان هستند. در حین صحبت، یکی از آنها با دیدن گردن بندم میپرسد: «طلاست؟»
پاسخ میدهم: «بله، چطور؟»
میگوید: «همین الان درش بیار. دیشب توی خیابان بودیم که میخواستند گردنبند فروهرِ مرا از گردنم بزنند.»
گردنبندم را از گردنم درمیآورم؛ اما از آن زمان به بعد با احتیاط بیشتری بیرون میرویم. گاهی وقتها، دیروقت که پیاده به هتل برمیگردیم، گذشتن یک موتور یا ماشین، ما را میآزارد و باعث نگرانیمان میشود. فردی که متعرض دوستمان شده بود، هیچوقت نخواهد فهمید عمل او در مکان و زمانی دیگر، بر نوع تحلیل توریستها از واقعهای ساده مانند عبور یک اتومبیل، اثر میگذارد. در واقع، عمل او بر شناخت من از هموطنانش و کیفیت رفتارم با آنها نیز اثر سوء گذاشته بود. رفتار او حتی بر نوع نگاه تمام کسانیکه این داستان را میشنوند، درخصوص اینکه انسان چگونه موجودی است، اثر نامطلوب میگذارد.
قسمت دوم
دیشب شاهد این مکالمه بین احسان و فهیمه بودم:
فهیمه: «امروز کار چطور بود؟»
احسان: «امروز یک مشتری داشتم که مبلغی پیشپرداخت به من داد. فقط ماندهام چطور مردم بدون اینکه مرا بشناسند یا از محل کارم اطلاع داشته باشند، به من پول میدهند!»
سؤال او یک جواب داشت: مردم به او اعتماد کرده بودند. اعتماد باعث شکلگیری زندگی اجتماعی و انسجام انسانی است. اعتماد به همدیگر باعث میشود افراد جامعه مثل چسب به هم پیوند بخورند و کلیت و نظامی را تشکیل بدهند که با هم در ارتباط متقابلاند. وقتی با اتومبیل شخصیمان از منزل خارج میشویم، به این معناست که به تمام رانندگان دیگر اعتماد کردهایم، وگرنه جرئت بیرون آمدن از خانه را نداشتیم. در ادبیات جامعهشناسی، از اعتماد و حسن ظنِ بین افراد جامعه با عنوان «سرمایۀ اجتماعی» نام برده میشود.
اعتماد است که باعث میشود افراد چکهای بانکی هم را بپذیرند. اعتماد باعث میشود وقتی به ما گفته میشود «قول میدهم»، روی آن حرف، حساب باز کنیم. اعتماد باعث میشود ازدواج کنیم و تمام زندگیمان را براساس حضور یک نفر بنا نهیم. اعتماد باعث میشود وقتی کمک خواسته میشود و فریاد گرگ… گرگ… زمین و زمان را پر میکند، برای یاریگیری پیش قدم شویم. اعتماد باعث میشود به وعدهی انتخاباتی سیاستمداری دل خوش کنیم و به او رأی دهیم. اعتماد باعث میشود کودکمان حرف ما را بپذیرد و به خواستهمان تن بدهد.
اما وقتی به تعهدات عمل نمیشود، موج بیاعتمادی، روابط انسانی را فرا میگیرد و تبادلات سالم انسانی مختل میشود. وقتی پا روی قول و قرارها گذاشته میشود، حداقل سه بازتاب در پی دارد:
۱. بیعدالتی در قبال شخصی که به او جفا شده است و البته عمدتا همه این نتیجه را ملاحظه میکنند؛
۲. از بین رفتن اعتماد اجتماعی و ظلمشدن به همهی افراد جامعه، از طریق گسترش احساس نامطلوب ناامنی و بدبینی و سوءظن؛
۳. از بین رفتن اعتماد شخصی به خود و تزلزل سازهی عزت نفس و خود احترامی درونی.
با این حساب، آثار اعمال ما بسیار عمیقتر و موسعتر از آن چیزی است که تصور میکردیم.
هماکنون که مشغول خواندن این متن هستید، در یک نقطه از شهر یا کشورتان یا این سیاره، کسی با هزار امید به سراغ آشنایی رفته است و تقاضای کمک مالی میکند. حتما تا به حال برایتان پیش آمده است که در جایی از زندگیتان، از دوستی پول دستی گرفته باشید. باور میکنید اینکه سر موقع، دِین خود را پرداخت کردهاید یا نه، بر تصمیمگیری فرد فرضی که در بالا از او صحبت کردیم و تا به حال شما را ندیده است و شما هم او را نمیشناسید، تأثیر میگذارد؟ وقتی تعداد داستانهای بدقولیها دربارهی پرداختن قرضها افزایش یابد، مردم کمتر به همدیگر قرض میدهند؛ زیرا کمتر به یکدیگر اعتماد میکنند. رفتارهای ما بر باورها و تصمیمات و اعمال همهی انسانهای کرهی زمین و از نظر زمانی، بر کل تاریخ بشر اثرگذار است.
گو اینکه نوع برداشت شما از نوع بشر، ازجمله زنان، مردان، سفیدپوستها، سرخپوستها، تایلندیها، آمریکاییها، بوداییها، ترکها، عربها، تهرانیها، مشهدیها، شیعهها، سنیها، پزشکها، صافکارها، جوانها، پیرها، مؤمنها، بیدینها، سوسیالیستها، کاپیتالیستها، لیبرالها، حکومتها، سیاستمدارها، پایینشهریها، روستاییها، شهرنشینها، استادها، شاگردها و همه و همه، حاصل و میانگین تجربیات مثبت و منفی شخصیتان است و نیز شنیدههایتان از رفتار آنها در بستر تاریخ و زمانهای که در آن زندگی میکنید. شما براساس اصل تعمیم، تمامی رفتارهای دیگران را به حساب جنسیت و قومیت و در نهایت، نژادی میگذارید که آن افراد، نمایندگی آن جنسیت یا قومیت یا نژاد را دارند؛ زیرا باور دارید مشت نمونهی خروار است.
«اثر پروانهای» اصطلاحی است در نظریۀ آشوب که توضیح میدهد چگونه دگرگونیهای کوچک، بر سیستمهای عظیم و پیچیدهای همچون الگوهای آب و هوایی مؤثر است. عبارت اثر پروانهای در نظریهی آشوب به این سبب مطرح شد که نشان دهد حرکت بالهای یک پروانه ممکن است موجب دگرگونیهای چشمگیر در قدرت باد و جریانات سیستمهای آب و هوایی سراسر دنیا بشود و از لحاظ نظری در نیمی از جهان، طوفان به پا کند.
اینطور به نظر میرسد که طبق نظریهی پروانهای، پیشبینی یک سیستم بزرگ ناممکن است؛ مگر با درنظر گرفتن تمام عوامل جزئی که ممکن است کوچکترین تأثیری بر سیستم بگذارند. برایناساس، باید برای خود، نقش پروانهای در یک اکوسیستم جهانی قائل باشیم. هر حرکت ما بر کل سیستم اثر میگذارد. مثلا وقتی دروغ میگوییم، مسئله فقط به ما و فرد مقابلمان ربط ندارد. این، داستانی است که بازیگرانی دارد به تعداد شش میلیارد نفر انسانِ زنده روی کرهی زمین. یا مثلا وقتی در روابط زناشویی خیانت صورت میگیرد نیز همینطور است. این خیانت بر استحکام خانوادههای همهی کسانی که این داستان را میشنوند، اثر میگذارد.
همچنین وقتی در حرفهی خود درخصوص مشتریتان بدقولی میکنید، مثل این است که در کشتی نشستهاید و با سوراخ کردن آن با میخِ بدقولی، همه را غرق میکنید. یا مثلا وقتی قسطهای بانکی خود را نمیپردازید، صرفا عمل ناروایی دربارهی یک شخص مرتکب نشدهاید؛ این داستان بارها و بارها نقل محافل میشود و باعث میشود که فردای روزگار، وقتی کسی به سراغ دوستی رفت و درخواست ضمانت کرد، با توجه به تجربهی داستان شما و اصل «از یک سوراخ دوبار گزیده نشدن»، جواب منفی بشنود.
این حقیقت ما را متوجه مسئولیت سنگینمان در زندگی اجتماعی و آثار دامنهدار و متداوم رفتارمان بر سبک زندگیای که در پیش گرفتهایم، میکند. بیاییم از امروز هشیارتر باشیم و باور داشته باشیم همان پروانهای هستیم که هر رفتارمان یا هر بال زدنمان در کیفیت این سیاره و سرنوشت دنیا مؤثر است.