
خود زشت پنداری
مردی تعریف میکرد که با دو دوستش به جنگلهای آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی، گفت: زنهای وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواستههای دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم: لطفا زشتترین شما مرا بکشد.
به غایت نیکوست که انسان به وضعیت ظاهری خود اهمیت بدهد و آراسته و پیراسته در مناسبات اجتماعی خود ظاهر شود. اما مشکل از آنجا شروع میشود که این توجه به ظاهر حالت افراطی و وسواسگونه به خود بگیرد، به شکلی که تبدیل به یک دغدغه دائم شود.
مشکل کجاست؟
شاید مهمترین علت ظاهرپرستی، جلب محبت دیگران، تلاش برای آغاز یک رابطه و درنتیجه رهایی ازدام تنهایی است. اما مشکل این راهکار این است که در دراز مدت اطراف ما را با انسانهای سطحی و توخالی احاطه میکند.
اگر بخواهید صرفا با ابزار جذابیتهای ظاهری بر دیگران تاثیر بگذارید طبیعتا بر کسانی اثرگذار خواهید بود که ملاکهای کودکانه دارند. شما شانسی برای جذب افراد بالغ و پخته نخواهید داشت.
رابطه آغاز میشود
پس از آنکه توانستید فردی را اسیر و شیفته زیباییهای خود کنید رابطهای آغاز میشود. شما خوشحال هستید که دلی را خریدار خود کردهاید. اما از یک جائی متوجه میشوید فرد رویاهای شما چندان هم آش دهان سوزی نیست. در فراز و نشیب روزگار رفتارهای ناپخته و تصمیمات نسنجیدهاش، شما را آزار میدهید و باعث ناامیدی شما از وی می شود. حالا به پایان ماه عسل خود رسیدهاید. این موضوع کاملا طبیعی است، شما با استفاده از الگوهای نامطمئن نمیتوانید افراد مطمئن را به سوی خود جلب کنید. طنز ماجرا این است که بوسیله روشهای سطحی آدمهای سطحی را جذب خود کردهاید و اکنون از آنها توقع دارید که بزرگمنشانه و خردمندانه رفتار کنند.
شما با استفاده از الگوهای نامطمئن نمیتوانید افراد مطمئن را به سوی خود جلب کنید.
یک مثال قابل تامل
تصور کنید که یک آگهی تبلیغاتی تولید کردهاید. درآگهی اعلام میکنید به افرادی نیاز دارید تا در پایه اول ابتدائی تدریس کنند. عدهای براساس محتوای آگهی تبلیغاتی به شما مراجعه میکنند. اما شما از مراجعان سئوال میکنید که آیا قادرند ریاضی کاربردی دانشگاهی را آموزش دهند. طبیعتا آنها نمیتوانند جوابگوی سطح توقعات شما باشند.
داستان زندگی انسانها
این دقیقا داستان زندگی بسیاری از انسانهاست. برخی از زنان و مردان به شکل غیرعادی به ظاهر خود میرسند. آنها به شدت درگیر آرایش و پیرایش، عملهای جراحی زیبایی متعدد، رژیمهای غذایی سختگیرانه، لباس، مد و … هستند. این طایفه خود را زشت و دارای ایرادات اساسی میپندارند. احساس میکنند افراد جالب و جذابی نیستند. میخواهند مورد تحسین و پذیرش دیگران قرار گیرند. در این شرایط برای جذب توجه دیگران بخش عمدهای از وقت و انرژی خود را صرف جذابیتهای فیزیکی و ظاهری خود میکنند. (این راهکار به منزله تولید و پخش یک آگهی تبلیغاتی برای جذب مدرس برای ریاضی مقطع دبستان است.) عدهای جذب میشوند. رابطهها آغاز میشود،در حالیکه از افراد خرد و حکمت عمیق درخواست میشود. مثل این میماند از افراد جذب شده برای تدریس در دبستان توقع آمادگی علمی برای آموزش در دانشگاه وجود داشته باشد.
اختلال بدریختانگاری
نکته مهمی که به آن اشاره شد ما را به موضوع اختلال بدریختانگاری هدایت میکند.
اختلال بدریختانگاری بدن (Body Dysmorphic Disorder) عبارت است ازنوعی اشتغال ذهنی به نقصی تخیلی در ظاهر یا چهره به طوری که زندگی فرد را بشدت تحت تاثیر قرار میدهد. این افراد تصوری اغراقآمیز نسبت به نوعی نقص در بدنشان دارند.
برای مثال احتمال دارد آنها خیال کنند بینی خیلی بزرگی دارند یا شکل جمجمهشان اشکال دارد، چشمهایشان خیلی ریز است، موهایشان بدشکل است، اندامشان کوچک یا بزرگ است. تلاش برای تغییر، همه دغدغه فرد در زندگی است.
اختلال خود زشتانگاری یک نوع بیماری روانی است که فرد بیمار به طور مداوم در مورد طرز نگاه کردن مردم نگران است.
افراد مبتلا به اختلال خود زشت انگاری ممکن است به چیزهایی فکر کنند که اصلا وجود ندارد و یا اصلا دیگران متوجه آن نمیشوند.
شدت اختلال خود زشتانگاری متفاوت است اما در بسیاری از افراد مبتلا باعث استرس شده و میتواند به حدی شدید شود که در عملکرد افراد در محل کار، مدرسه و یا در روابط اجتماعی فرد اختلال ایجاد کند.
اختلال بدریختانگاری بدن با افسردگی، روانپریشی و اضطراب و افسردگی همراه میشود. میزان اعتماد به نفس و مقبولیت از خود، در بدریختانگارها بسیار پایین است. به همین دلیل آنها در برخورد با افراد دیگر راحت نیستند و در موقعیتهای اجتماعی احساس میکنند زیر ذرهبین اطرافیان قرار گرفتهاند.
تمایل بیش از حد به جراحیهای زیبایی مکرر از علایم بدریختانگاری است.
قسمتهایی از بدن که بدریختانگارها نسبت به آنها حساسیت دارند به ترتیب میزان حساسیت، موی سر، بینی، پوست، چشم، سر، لبها، چانه، شکم، سینه، باسن، پاها واندام تناسلی است.
برخی از کسانی که سراغ بدنسازی می روند صرفا به بزرگ کردن غیرطبیعی قسمتهایی از بدن گرایش دارند و هدفشان ورزش نیست.
شیوع جراحیهای زیبایی میان دختران و زنان میتواند از همهگیری این اختلال در جامعه باشد.
به نظر میرسد زشتپنداری و نامتناسب دیدن وضعیت بدن تا حدی به عدم تناسب فکری و شناختی افراد نیز برمیگردد و فرد بجای مراجعه به متخصص زیبایی باید به روانشناس و مشاور رجوع کند تا متوجه سازههای اندیشهای غلط و نازیبا در ذهن خود شود.
زشت دیدن خود نتیجه افکار زشت و تحریف شده است.
افکاری که ارزش، قدرت و هویت را در شکل ظاهری انسان خلاصه میکند به صورتی که فرد خود پنداره بدنش را منبع عمده اعتماد به نفس و عزت نفس تلقی میکند.
صورت ظاهر چه جویی ای جوان
رو معانی را طلب ای پهلوان
“حضرت مولانا”
نویسنده مقاله: مسعود لعلی
این مقاله در مجله راز نیز به چاپ رسیده است.
من فكر ميكنم در اصل چون ميام خودم رو با يه آدمه بهتر از خودم از نظر فيزيكي مقايسه ميكنم عذاب ميكشم تو اين حين بفكر ميفتم براي اينكه مثلا پشت پلكم رو بردارم بهتر ميشم يا مثلا اگه فلان آرايش يا پروتز رو انجام بدم قشنگتر به نظر برسم اما متاسفانه به تازگي متوجه شدم كه جامعه ي بيمار ما دچاره سونامي خود زشت پنداري هستند و روي هم تأثير ميگذارند و اصل تصوير ذهني هست كه ما از خودمون داريم و همون داشتن عزت نفسه و پذيرش خودمون و درك تفاوت هامون كه ببينيم زيبايي هامون رو.البته بعضي از خانم ها يا اقايون رو هم ديدم كه براي اينكه زوج مورد علاقشون رو پيدا كنند يا از دست ندند اين عمل هارو انجام ميدند يا بسياري از هزينه هاشون براي خريد لباس صرف ميشه.